سوادآموزی ۲۵ میلیون نفر در نهضت سوادآموزی
تاریخ انتشار: ۴ شهریور ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۵۵۱۴۲۹
میزان باسوادی در کشور در سال ۱۳۳۵ حدود ۱۵ درصد، در سال ۴۵ حدود ۲۸ درصد، در سال ۵۵ حدود ۳۶ درصد، در سال ۶۵ حدود ۶۱ درصد، در سال ۷۵ حدود ۶۵ درصد، در سال ۸۵ حدود ۸۴ درصد، در سال ۹۰ حدود ۹۱ درصد، در سال ۹۵ حدود ۹۴ درصد و در سال ۱۴۰۱ حدود ۹۷ درصد بوده است.
بر اساس آمار سال ۹۴، ۱۴ درصد ترک تحصیلها به دلیل بیماری و معلولیت، ۱۶ درصد فقر فرهنگی، ۱۸ درصد ترس از مدرسه، ۳۰ درصد مشکلات مالی، ۱۲ درصد مشکلات خانوادگی، ۸ درصد در دسترس بودن مدارس، ۳ درصد عدم علاقه به تحصیل، ۳ درصد رفتار بد معلم، درصد کوچکی نارضایتی از جنسیت معلم و ۱۳ درصد هم سایر عوامل بوده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
گزارش ۲۰۲۲ یونسکو نشان میدهد که آموزش بزرگسالان به کسانی که بیشتر به آن نیاز دارند، نمیرسند و حدود ۶۰ درصد از کشورها بهبودی در وضعیت آموزش بزرگسالان نسبت به قبل اعلام نکردهاند. همچنین درصد زیادی از روستاییها، مهاجران و افراد دارای محرومیت و آسیبهای اجتماعی هم محروم از تحصیل هستند.
به طور متوسط هر سال ۶۰۰ تا ۶۵۰ هزار نفر تحت پوشش نهضت سوادآموزی قرار میگیرند که حدود ۳۰ درصد آنها اتباع غیر ایرانی هستند. تاکنون ۹۰۰ هزار نفر اتباع خارجی، ۸۰۰ هزار زندانی و ۵۰۰ هزار سرباز با این روش سواد آموختهاند.
یوسف نوری، وزیر پیشین آموزش و پرورش درباره عملکرد سوادآموزی در کشور گفت: هدفگذاری که در ایران برای نهضت سواد آموزی انجام شده، آموزش از سن ۶ تا ۴۹ سال است. این در حالی است که در همه کشورهای دنیا سن سوادآموزی را ۶ تا آخر عمر در نظر میگیرند که البته در ایران هم گفته شده این سن به ۵۵ سال افزایش پیدا کند اما هنوز کاری انجام نشده است. مجلس شورای اسلامی هم به تازگی مصوب کرده است که سازمان نهضت سواد آموزی به معاونت آموزش ابتدایی آموزش و پرورش منتقل شود.
وزیر پیشین آموزش و پرورش با بیان این که به ازای هر ده درصد افزایش سوادآموزی دو درصد تولید ناخالص ملی افزایش پیدا میکند، بیان کرد: بر اساس اطلاعات سال ۱۳۹۵ (آخرین سرشماری) مرکز آمار ایران حدود ۸ میلیون ۷۹۵ نفر بیسواد مطلق در کشور داریم و در حال حاضر هم تخمین میزنیم تعداد بیسوادها در سال ۱۴۰۲ حدودا همین ۹ میلیون نفر باشند که بیسواد مطلق هستند و خواندن و نوشتن بلد نیستند.
نوری با بیان این که نهضت سواد آموزی باید مردمی و مردممحور باشد ادامه داد: چهار مرحله سواد داریم مرحله اول، سواد خواندن و نوشتن، مرحله دوم سواد خواندن و نوشتن و کار با رایانه و تسلط بر یک زبان خارجی، مرحله سوم سواد خواندن و نوشتن به علاوه ۱۲ نوع سواد پایه مانند سواد عاطفی، سواد ارتباطی، سواد مالی، سواد سلامت، مرحله چهارم سواد هم ایجاد تغییر در زندگی با استفاده از دانستهها است مثل کارآفرین شدن.
وی همچنین افزود: چهار سطح سواد داریم که یک سطح بیسوادی مطلق، سطح دوم سواد اسمی یعنی این که صرفا درسی را خوانده باشی و امتحان بدهی، سطح سوم سواد عملکردی یعنی قدرت ایجاد تغییر در زندگی و سطح چهارم سواد چند بعدی است یعنی فرد با علم و دانشی که دارد جامعه را نجات بدهد با این حساب در حال حاضر پس تعریفهای مربوط به نهضت و سوادآموزی هم تغییر کرده است.
وزیر پیشین آموزش و پرورش درباره سیر تاریخی که نهضت سوادآموزی طی کرده، تصریح کرد: در سال ۱۳۱۵ تا ۱۳۲۰ سازمان تعلیم و اکابر، در سال ۱۳۳۲ تا ۱۳۳۵ سازمان آموزش سالمندان، در سال ۱۳۳۵ تا ۱۳۴۳ سازمان آموزش بزرگسالان، در سال ۱۳۴۳ تا ۱۳۵۵ کمیته پیکار با بیسوادی، در سال ۱۳۵۵ سازمان ملی جهاد سواد آموزی در سال ۱۳۵۷ به فرمان حضرت امام نهضت سواد آموزی را داشتهایم که شورای عالی انقلاب فرهنگی اساسنامه را ابلاغ کرد و در سال ۱۳۶۳ هم مجلس به آن پرداخت اما چون در آن زمان کشور تحت تاثیر مدیریت دولتی بود کامل فرمایش های امام مبنی بر مردم محور بودن نهضت اجرا نشد و دیوان سالاری در مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی وجود دارد.
نوری درباره راهحل کاهش بیسوادی در کشور اظهار کرد: یک راه الگوی راهبری است آموزش و پرورش ایران مکلف ۹ میلیون دانشآموز ابتدایی است و ماموریتهای بسیاری دارد و جای نهضت سواد آموزی از نظر اینکه افراد پایه اول تا ششم را در آن میخوانند و آموزش میبینند معاونت آموزش ابتدایی است اما جنس آموزش بزرگسالان متفاوت است و در کشورهای دنیا آموزش بزرگسالان به صورت عمومی برای همه نیست بلکه آموزش مرتبط با کار و حرفه آنها است.
او گفت: نهضت سوادآموزی تاکنون ۲۵ میلیون نفر را سوادآموز و تعمیق سواد کرده است و حدود ۲۰ میلیون نفر در آزمونها قبول شدند و مدرک گرفتند.
نوری با بیان این که در یک مقطع زمانی در گذشته ادغام آموزش ابتدایی و نهضت سواد آموزی را داشتهایم ادامه داد: باتوجه به اینکه تعداد افرادی که احتیاج به سوادآموزی دارند زیاد است باید الگوی راهبری را تغییر دهیم و باید نهضت را از نظام اداری خارج کنیم موافق تغییر الگوی سازمان نهضت سواد آموزی هستیم اما باید به دولت تکلیف شود که آییننامههای جدیدی را ارائه کند.
وزیر پیشین آموزش و پرورش گفت: بر اساس آمارها در دوره ابتدایی ۱۶۰ هزار نفر جذب آموزش و پرورش نشدهاند، در دوره متوسطه هم ۹۷۰ هزار نفر بازمانده از تحصیل داریم اما آمار خارج از آموزش و پرورش (سنین ۱۸ تا ۷۴ سالگی) را نداریم. زیرا یک نهاد رسمی وجود ندارد که آمار آنها را بدهد فعلا فقط سرشماریها مبنای آمار ما هستند.
نوری اظهار کرد: نرخ باسوادی جمهوری اسلامی ایران در سال ۱۳۵۵ حدود ۳۵ درصد بوده است اما این نرخ در سال ۱۴۰۰ به حدود ۸۹ درصد رسیده است این در خالی است که میانگین جهانی ۸۷ درصد است و از میانگین بالاتر هستیم.
وی افزود: شورای پشتیبانی نهضت سوادآموزی پس از سالها تعطیلی در دولت سیزدهم به ریاست معاون اول رئیس جمهور کار خود را آغاز کرد اما گروههای جهادی در آن حضور نداشتند و این موضوع نقص مهمی است. همچنین این که در حال حاضر باید از ابزارهای نوین برای آموزش، مشارکت مردمی، تامین مالی، نگاشت رسانهای استفاده کرد.
نوری در پایان خاطر نشان کرد: نظام آموزشی بزرگسالان روشهای خاص خودش را دارد و در همه دنیا مستقل اداره میشود.
جبار کوچکینژاد، عضو کمیسیون تلفیق برنامه هفتم توسعه درباره طرح تلفیق سازمان نهضت سوادآموزی در معاونت آموزش ابتدایی وزارت آموزش و پرورش گفت: در کمیسیون تلفیق قرار بر این شد که نهضت سوادآموزی را با همان سازوکار و معلمانی که دارند در معاونت آموزش ابتدایی ادغام کنند؛ چراکه معلمان آموزش ابتدایی در سراسر کشور و در روستاها حضور دارند و بنابراین شد تا از ظرفیت آنها به عنوان آموزشیار در نهضت سوادآموزی استفاده شود تا نهضت بتواند ماموریتهای خود را بهتر انجام دهد.
عضو کمیسیون تلفیق برنامه هفتم با بیان این که ۹ میلیون نفر بی سواد در کشور را هنوز هیچ ارگان رسمی به کمیسیون آموزش و پرورش مجلس شورای اسلامی اعلام نکردهاند، اظهار کرد: در کمیسیون تلفیق صحبت از منحل شدن نهضت سوادآموزی نشده است بلکه گفتیم ادغام شوند تا هم از ظرفیتهای آموزش ابتدایی بهره بگیریم و هم آموزشیاران ابتدایی امیدوار و باانگیزه شوند.
کوچکینژاد با بیان این که نهضت سواد آموری مردمی میماند اظهار کرد: انگیزه مجلس از مصوبه ادغام نهضت سوادآموزی با آموزش ابتدایی این است که پایههای نهضت را محکم کنیم و نهضت از بروکراسی اداری خارج شود.
وی افزود: آموزشیاران نهضت سوادآموزی انگیزهای برای ادامه کار ندارند و در طرح ادغام سرنوشت آموزشیاران مشخص میشود همچنین اینکه روشهای جدیدی را برای نهضت سوادآموزی در نظر گرفتهایم و روی این موضوع فکر شده است.
محمد مهدی زاهدی، عضو کمیسون تلفیق برنامه هفتم گفت: منظور از تلفیق نهضت سوادآموزی و آموزش ابتدایی از بین بردن نهضت نیست بلکه استفاده از توانایی معلمان ابتدایی است در صورت ادغام تغییر چندانی پیدا نمی کند بلکه ظرفیتهایش گسترش مییابد.
عضو کمیسون تلفیق برنامه هفتم با اشاره به این که مگر میشود بدون سرشماری به تعداد با سوادها و بیسوادها رسید اظهار کرد: وقتی صحبت از ادغام نهضت سوادآموزی در معاونت آموزش ابتدایی میشود باید مرکز جدیدی هم برای آموزش بزرگسال در ذیل معاونت آموزشی تاسیس شود به دنبال جذب نیروی جدید هم نیستیم بلکه فقط میخواهیم از ظرفیتهای نیروهایی که داریم بیشتر استفاده کنیم به همه این موضوعات فکر شده است.
زاهدی تصریح کرد: در کشور بیش از ۹۸ درصد با سواد داریم و جمعیت بسیاری از استانهای کشور به طور کامل باسواد هستندو فقط در برخی استانها درصد پایینی جمعیت بیسواد داریم.
عبدی، رئیس سازمان نهضت سوادآموزی گفت: قرار است ماموریتهای نهضت سوادآموزی به معاونت آموزش ابتدایی آموزش و پرورش سپرده شود البته بدون اینکه ظرفیتهای معاونت آموزش ابتدایی وزارت آموزش و پرورش توسعه پیدا کند.
رئیس سازمان نهضت سوادآموزی ادامه داد: نهضت سوادآموزی هیچ وقت به دنبال جذب نیروی جدید نبوده است اما چون نیروهای نهضت سوادآموزی وارد آموزش و پرورش شدهاند نهضت با کمبود نیروی انسانی روبهرو شده است.
عبدی ادامه داد: نگاه حضرت امام به نهضت سواد آموزی مردم محوری بود اما در سال ۱۳۶۳ دچار انحراف شدیم و نهضت را دولتی کردیم اکنون هم با مصوبه جدید برای تلفیق نهضت و آموزش و پرورش به شدت به سمت دولتی شدن نهضت سواد آموزی میرویم.
رئیس سازمان نهضت سوادآموزی درباره تکلیف نیروهای اداری نهضت بیان کرد: در صورت ادغام نیروهای اداری نهضت سواد آموزی نیروهای اداری هم در آموزش و پرورش جانمایی میشوند.
وی افزود: در سالها قبل هم یکبار نهضت در کل آموزش و پرورش ادغام شد اما نتایج مثبتی حاصل نشده است آموزش و پرورش مشکل نیروی انسانی دارد پس چطوری میتواند به نهضت نیروی انسانی بدهد. پیشنهاد من این است که مجلس شورای اسلامی اجازه بدهد که دولت برای آینده سوادآموزی کشور لایحه بدهد.
باشگاه خبرنگاران جوان علمی پزشکی آموزش و پرورش
منبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: نهضت سواد آموزی نرخ با سوادی آموزش ابتدایی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۵۵۱۴۲۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سندروم استکهلم در مدارس ابتدایی/ کودک آزاری مدرن: تلقین حس ناکافی بودن!
عصر ایران؛ امید خزانی*- سندروم استکهلم پدیدهای روانی است که قربانی با آزارگر خود و یا گروگان با گروگانگیر حس همدلی و حتی وفاداری دارد! اما ارتباط این موضوع با مدارس ابتدایی و کودکان معصوم چیست؟
ما - والدین که فرزندانمان را مال خود و نه از خود میدانیم - با این فرشتگان معصوم کاری میکنیم که بیشباهت نیست به پدیده سندروم استکهلم و همدلی با گروگانگیران که برخی از مدارس ابتداییاند.
این تمثیل از آن روست که والدین با دستان خود فرزندان خود را به مدارسی میسپارند که با جان و جسم کودکانشان چون یک گروگان رفتار کنند و حتی در این روند نهایت همکاری را نشان میدهند و حتی خواستار فشاری بیشتر(شما بخوانید آزاری بیشتر) از جانب مدرسه متبوع میشوند.
در مطلبی که چند سال قبل با عنوان " آموزش فرزند یا فرزندکُشی " در اینجا ( لینک) منتشر شد، مقایسهای تطبیقی با کشورهای دنیا در روند آموزش ابتدایی آورذه شد که نشان می داد ساعات آموزش ابتدایی در ایران از متوسط آموزش دنیا ۳۰۰ تا ۴۰۰ ساعت بیشتر است و این با همکاری والدین صورت میپذیرد که به نظر نویسنده فاجعهبار است چون در گذر زمان موجب فرسودگی کودکان در بستر آموزش میشود. اخیرا کودکی ۹ ساله از نزدیکان را دیدم که در اثر فشار بیش از حد درسی والدین تحصیلکردهاش و الزام آنها برای آمادگی آزمون دچار اسپاسم عضلانی شده و در واقع کودکیاش به تاراج رفته بود! از این رو 7 نکته را در زیر یادآور میشوم:
۱. اگر پدران سنتزده ما خطاب به معلمان میگفتند " گوشت فرزندم مال تو استخواناش مال من! " ؛ این روزها خیلی از والدین مجوز شدیدتر برخوردها را به مدارس فرزندانشان می دهند اما نه در قالب تنبیه بدنی بلکه بسی فراتر؛ تلقین دایمی حس ناکافی بودن! دقت بفرمایید برای یک کودک ۷ تا ۱۰ ساله!
۲. بارها شاهد بوده ام که والدین از مدارس متبوع شان خواسته اند که فرزند ۹ ساله آنها را برای آزمون آماده کنند . آزمونهای بی پایانی چون مدارس تیزهوشان ؛ آزمون مدارس خاص( شما بخوانید مراکز گروگانگیری ویژه) و غیره.
اهداف دوره ی آموزشی ابتدایی کم و بیش در اکثر کشورهای پیشرفته و حتی با تعریف یونسکو بر ۳ مبنای زیر استوار است : یادگیری مبانی سواد و اعداد؛ یادگیری مهارت های اجتماعی و ایجاد شوق و علاقه برای یادگیری !! در کجای این هدف گذاری جهانی آماده سازی برای آزمون های خاص گنجانده شده است که شمای والدین روان کودک ۹ ساله تان را آزار می دهید و حتی بابت آن هزینه می پردازید؟ این اتحاد والدین و مدارس علیه یه کودک ۸-۹ ساله چه منطق و مبنایی جز کودک آزاری می تواند داشته باشد. البته همه کودکان در اثر فشارهای اینچنینی دچار اسپاسم عضلانی نمی شوند اما آثار ماندگار مخرب روحی بر وجودشان می نشیند! از دوره ابتدایی همان را انتظار باید داشت که عقلای جهان بر آن اجماع کرده اند!
۳. هر نوع آموزش با عنصر انضباط ( دیسیپلین) گره خورده است. گزاره های آموزش در فضای شاد و غیره لزوما در مقام عمل جوابگو نیستند. آموزش برای کودک دوره ابتدایی با محدودیت انضباط پذیری و زمان حداقلی سرو کار دارد. ظرفیت انضباط پذیری یک کودک دوره ابتدایی بسیار محدود و شکننده است. این محدودیت ها قابلیت توسعه دارند اما قطعا در افق ۱۲ ساله باعث فرسایش آموزشی خواهند شد!
۴. بقول فرنگی ها " شیطان در جزییات است " بسیاری از آزمون های متداول آموزشی از جمله achievement test , proficiency test و competency test و Aptitude test که نسخه بومی شده آنها در مدارس ما نیز استفاده می شود با ده ها متغیر و پارامترهای اجرایی و نیروهای مجرب آموزش دیده قابلیت اجرا و نتیجه درست دارند! با زیرساخت های موجود سخت افزاری و نیروی انسانی اشغال در اکثر مدارس ابتدایی نتایج درستی برای این آزمون ها متصور نیست!
۵. آموزش و در کل علوم انسانی بسیار ظریف و شکننده است و از قوانین پوزیتیویستی تبعیت نمی کنند. به این معنا که از درستی گزاره الف و گزاره ب لزوما درستی گزاره ج حاصل نمی شود. اگر موفقیت فرمول واحدی داشته باشد که ندارد آن فرمول در مورد فرزند شما با متغیرهای زیادی سروکار خواهد داشت و لزوما نتیجه نخواهد داد. آنچه که برای موفقیت در اکثر مدارس پایه و ابتدای ما ریل گذاری شده با نوعی آزار و خشونت پنهان گره خورده است و ره به ترکستان می برد ! جاده با کیفیت ؛ خودرو استاندارد ؛ راننده مجرب و ساعت رانندگی استاندارد سفر ایمن را به دنبال دارد !
۶. بارها شنیده ایم که برای ساختن یک کشور از مدارس ابتدایی شروع کنید و نیک می دانیم که کشورهای توسعه یافته ۱۰ درصد تولید ناخاص داخلی را صرف آموزش بویژه آموزش پایه می کنند و آموزش پایه درست از وظایف ذاتی دولت هاست ! بله همه اینها درست است اما عجالتا در فقدان این درایت ها از تبدیل فرزندتان به ربات آزمون دهنده بپرهیزید!
۷. به پشتوانه دو دهه تجربه در آموزش عرض می کنم اکثر برنامه هایی که در قالب فوق برنامه در مدارس غیردولتی ارایه می شود فاقد عمق لازم است و غالبا سطحی است. برای مثال ۳ سال زبان فوق برنامه مدارس تقریبا معادل ۸ ماه آموزش در موسسات معتبر زبان است!
پی نوشت: هر نوع آموزش در هر سطحی که در دوره کودکی ( زیر ۱۲ سال) متصور است قابلیت جبران در دوره نوجوانی را داراست اما و هزار اما که کودکی از دست رفته هرگز جبران پذیر نیست چه برسد به آزار و آسیب های روحی که عمری ممکن است گریبانگیر کودک شما باشد.
---------------------
*دکتریِ آموزش